خیـالات عجیـبی دارم، اما سخت میترسم
به من رو کرده خوشبختی، ولی از بخت میترسم
نشسته روی دوش من، همای سلطنت اما
هنوز از باور تسخیر تاج و تخت میترسم
هـوایی میشـود پیـراهـنـم از باد کـنعـانی
زلیخـا را بگـو از اتهـام رخـت میترسم
از آن ساعت که مجنون، غرق موج موی لیلی شد
من از رقص نسیم و گیسوان لَخت میترسم
ببین تقدیر شب رنگم به گیسوی تو میماند
تصور میکنم از واژه ی خوشبخت میترسم