پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
نوحه
نوشته شده در جمعه 25 مهر 1404
بازدید : 39
نویسنده : مهدی پرویز

بسم الله روضه خون اومد ماه جنون
باز جمعیم دور هم چند خط روضه بخون
بسم الله سینه زن بازم سینه بزن
تو ماه غربت ارباب بی کفن
ذکر عالمین«حسین» 4
غرق شور و شین«حسین» 4
فبک للحسین «حسین»4

بخون اي اکبر ناظم از علی اکبر و قاسم
از روضه شش ماهه از قمر بنی هاشم
سقای دشت کربلا اباالفضل
دستش شده از تن جدا اباالفضل
بسم الله دم بگیر پاشو پرچم بگیر
با ذکر یا حسین هوش از عالم بگیر
بسم الله محتشم بنویس از درد و غم
شعری با جوهر اشک اهل حرم
مجلس عزاست «حرم» 4
روضه ها بپاست «حرم» 4
روضه خون خداست «حرم»4
ذکر عالمین «حسین» 4
غرق شور شین «حسین»4
فبک للحسین «حسین»4

ماه روضه اربابه دل فاطمه بی تابه
از تو آسمون چشما داره می باره خونابه
کرببلا غوغا شده واویلا واویلا
صاحب عزا زهرا شده واویلا واویلا
در خیمه قحط آبه واویلا واویلا
روز مرگ ربابه واویلا واویلا
بسم الله آسمون از غم شو واژگون
وای از حال حسین وای داغ جوون
بسم الله نوکرا حیّ علی العزا
امشب روضه بریم گودال قتله گاه
ستمگر از جفا «نزن»4
پیش چشم ما «نزن»4
بس کن از قفا «نزن»4
ذکر عالمین «حسین»4
غرق شور و شین «حسین»

فبک للحسین «حسین»

ذوالجنان بـه حرم برگرد
کردی خون جگرم برگرد
بشنو گریه ی این دختر
دیگه با پدرم برگرد
اي کشته دشت بلا حسین جان حسین جان
گشته سرت از تن جدا حسین جان حسین جان


:: موضوعات مرتبط: نوحه , ,



واحسینا
نوشته شده در جمعه 7 آذر 1400
بازدید : 918
نویسنده : مهدی پرویز

حجة‌بن‌الحسـن السلام السـلام

سیـدی سیـدی انتقـام انتقـام

دشت و صحرا لاله‌گـون است

مـاه اشـک و مـاه خـون است

 واحسینا

 

از تمـام وجـود آید ایـن زمزمه

تسلیت تسلیت حضـرت فاطمه

دشت و صحـرا لاله‌گـون است

مـاه اشـک و مـاه خـون است

واحسینا

 

آسمان و زمین صحنۀ کربلاست

قمــر فاطمـه بین طشت طلاست

 دشت و صحـرا لاله‌گـون است

مـاه اشـک و مـاه خـون است

واحسینا

 

سورۀ کوثـر و قدر و فرقان و نور

در محـرم رود زیـر سـم ستـور

دشت و صحـرا لاله‌گـون است

 مـاه اشـک و مـاه خـون است

واحسینا

 

زینب و مقتل و پیکـر چاک‌چاک

میزند بوسه بر حنجر چاک‌چاک

دشـت و صحـرا لاله‌گون است

مـاه اشـک و مـاه خـون است

واحسینا

 

ماه قتـل حسین،ماه خون خداست

فرق اکبر دوتاست،دست سقا جداست

 دشت و صحـرا لاله‌گـون است

مـاه اشـک و مـاه خــون است

واحسینا

 

سر به نوک سنان ذکر حق بـر لبش

اولیــن زائـرش اسب بی‌صاحبش

دشت و صحرا لاله‌گـون است

مـاه اشـک و مـاه خـون است

واحسینا


:: موضوعات مرتبط: نوحه , ,



اي آب حیات
نوشته شده در جمعه 6 آذر 1400
بازدید : 921
نویسنده : مهدی پرویز

سینه زدم تو روضه ها خدا گناهمو ریخت

شرم توی چشای این روی سیاهمو ریخت

دلتنگم من برای تو

توی سرمه هوای تو

 

یه روزی میشم فدای تو،حسین

مجنونم مبتلای تو

نیازمه روضه هاي‌ تو

رولبمه نوحه هاي‌ تو،یاحسین

 

خوبم یا بدم

بازم اومدم

من تنها همین

ذکرو بلدم

 

اربابم حسین

فرالی الحسین اگر که خسته ي گناهی

فر الی الحسین اگر برات نمونده راهی

تنها راهم،حرم،حسین

 

منو بخراز کرم،حسین

اي سایه ي روسرم حسین،حسین

سالارو سرورم حسین

نفسای آخرم حسین

 

آبروی محشرم حسین،یاحسین

دستامو بگیر

یانعم الامیر

من غرق گناه

 

توخیر کثیر

عبد فراری توام منو ببند به زنجیر

حبس الی الحرم کنم بدون مکث و تاخیر

اگرچه عمری فراری ام

 

منو به خودم نذاری ام

آبرومه این نداری ام،حسین

من چون بارون جاریم

من بااین امید بهاری ام

 

اربعین حرم میاری ام،یاحسین

اي آب حیات

عالی درجات

اربابم حسین

جونم بفدات


:: موضوعات مرتبط: نوحه , ,



من به قربان سرت
نوشته شده در جمعه 5 آذر 1400
بازدید : 933
نویسنده : مهدی پرویز

آمدى باباى من آخر سراغ دخترت
من به قربان سرت
رفتى اما مانده در يادم نگاه اخرت
من به قربان سرت

از سر ناقه مرا از جناح انداختند
اى پدر جانم حسين
با غنيمت ها حراجى ها به راه انداختند
اى پدر جانم حسين

شاه بى سر سوى منزلگاه ويران آمده
عمه! مهمان آمده
آب و آيينه بياور كه پدر جان آمده
عمه! مهمان آمده

اى پدر خون تو را اب وضويت كرده اند
اى پدر جانم حسين
اين چه كارى بود اخر با گلويت كرده اند؟
اى پدرجانم حسين

عاقبت شد مستجاب آن ندبه كردن هاى من
امده باباى من
از خرابه سر زده خورشيد بر فرداى من
امده باباى من

امشبى را شه دين در بغلم مهمان است
مكن اى صبح طلوع
روى لب هاش هنوز، آيه اى از قرآن است
مكن اى صبح طلوع


:: موضوعات مرتبط: نوحه , ,



ساربانا
نوشته شده در دو شنبه 29 مهر 1398
بازدید : 1095
نویسنده : مهدی پرویز

شعر و نوحه محرم, سوگنامه محرم, شعر کربلا

ساربانا مهلتی دارم در این جا مشگلی
رفته از دستم گلی از وی نبردم حاصلی


اندر این دشت بلا رفته زدستم نوگلی
من حسین باوفا آرام جان گم کرده ام


ساربان بهر خدا یک ساعتی آهسته تر
اندر این دشت بلا گم گشته از من تاج سر


یعنی یک دنیا برادر از من خونین جگر
اندر این صحرا ززجور گوفیان گم کرده ام


ساربانا مهلتی تا تابر سر نعش حسین
راز دل گویم ببارم خون دل از هردو عین


در عزایش عالمی را پکنم از شور و شین
من برادر در میان خاک و خون گم کرده ام


مهلتی تا جستجویی اندرین صحرا کنم
در میان قتلگه من کشته ام پیدا کنم


بر سرنعش برادر دیده را دریا کنم
خاک بر فرقم که نور دیدگاه گم مرده ام

 

  سوگنامه محرم, شعر کربلا


:: موضوعات مرتبط: نوحه , ,



صفحه قبل 1 صفحه بعد